جودی آبت

دلم به بوی تو آغشته است
سپیده‌دمان
کلمات سرگردان برمی‌خیزند
و خواب آلوده دهان مرا می‌جویند
تا از تو سخن بگویم

کجای جهان رفته‌ای؟
نشان قدم‌هایت
چون دان پرندگان
همه سویی ریخته است

باز نمی‌گردی، میدانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد

شمس لنگرودی

 

  • hanishka

چشم گشودن

۱۷
آذر

من نویسنده نیستم!
تنها روایتگر دنیای کوچک درونم هستم.
آنچه در قالب کلمات و جملات و نوشته‌ها درمی‌آیند تنها صدای درونی بی آلایش دخترکی است در حوالی کهکشان راه شیری. 

  • hanishka